باشگاه خبری فراساحل: سوریهای امن، کلید یکپارچهسازی اقتصاد اوراسیا از طریق ارتباطات انرژی و حمل و نقل است. به گزارش باشگاه خبری فراساحل و به نقل از انرژی امروز، ولادیمیر پوتین، رجب طیب اردوغان و حسن روحانی روز چهارشنبه در سوچی نشستی برگزار کردند تا در خصوص سوریه باهم مذاکره کنند. سه کشور روسیه، ترکیه وایران سه قدرت مذاکرات آستانه هستند. یک سوریه باثبات برای یکپارچگی تمام اوراسیا ضروری است. تایمز آسیا در گزارشی نوشت: چین به طور مشخص اعلام کرده که با ثباتی که در سوریه به وجود خواهد آمد، این کشور بهعنوان یک هاب در مسیر جاده ابریشم جدید شناخته خواهد شد، جاده ابریشمی که این روزها از آن بهعنوان «ابتکار کمربند و جاده BRI» نام برده میشود. بر همین اساس، اویل پرایس نوشته است که سوای این جنگ لجوجانه و موضوعات مربوط به صلح، کاملا واضح است که چطور ترکیه، روسیه و ایران در حال رسیدن به همپوشانی خود از نوع یکپارچگی اقتصاد اوراسیا یا تجارت مربوط به BRI هستند. این پایگاه تحلیلی معتقد است کارهای بسیاری باید در زمینه ارتباطات حمل و نقل و انرژی بین شبکه ریلی این کشورها انجام گیرد، از سویی در بحث جادهها و خطوط ریلی پر سرعت نیز این کشورها باید به نقاط مشترکی برسند.
خط لوله باکو-تفلیس-جیهان BTC، یک رسن فولادی بود بین آذربایجان، گرجستان و ترکیه.
حالا خطوط ریلی باکو-تفلیس-کارس (BTK) هیاهوی نمایشی است که رجب طیب اردوغان به همراه الهام علیاوف، رییسجمهور آذربایجان و نخستوزیر گرجستان، گیورگی کویریکاشویلی، راه انداخته، اما نخستوزیر قزاقستان، ساگین تایف، و عبدالله آریپوف، نخستوزیر ازبکستان نیز در آن دخیل هستند. به غیر از همه اینها، یکپارچگی قفقاز با آسیای مرکزی هم رخ میدهد. اردوغان میگوید «BTK زنجیره مهم در جاده ابریشم جدید است که قصد آن اتصال آسیا، آفریقا و اروپاست. این کریدور جدید یک هاب اوراسیایی جدید است که نه فقط قفقاز را با آسیای مرکزی که اتحادیه اروپا را به غرب چین متصل میکند». BTK شروع کار است، یک استراتژی بلندمدت در چین است که یک راهآهن سریعالسیر را از زینگژیانگ در سراسر آسیای مرکزی راهاندازی میکند که به ایران، ترکیه و البته به مقصدی رویایی، یعنی اتحادیه اروپا میرسد. اردوغان میداند که ترکیه تا چه حد از این استراتژی منفعت خواهد برد. البته BTK نوشدارو نیست.
ارتباطات دیگری نیز بین ایران و ترکیه وجود دارد، و ارتباطات داخلی BRI در چند سال آینده سرعت بالایی خواهد گرفت، و چون پل سرزمینیِ اوراسیا برای وصله پینه کردن ترانسسیبری و نسخه یخی جاده ابریشم دریایی، جاده دریای شمال در شمالگان، عمل خواهد کرد. آنچه که بهویژه در این میان مطرح است خط لوله گاز ترانس آناتولی TANAP، است که قرار است گاز طبیعی را از میدان گازی بزرگ شاهدنیز۲ آذربایجان به ترکیه و در نهایت به اروپا برساند. تحلیلگر ترک، کمیل ارتم، میگوید «درست مثل TANAP، مسیر ریلی BTK نه فقط سه کشور را به هم ارتباط میدهد، بلکه یکی از عمدهترین مسیرهای تجاری و جادههای حملونقلی در آسیا و اروپا و به ویژه مسیر اتصال بنادر قزاقستان و ترکمنستان به هم هست». این خط ارتباط بین آسیای مرکزی به ترکیه از طریق پروژه مرمره در استانبول و از طریق منطقه خزر است.
در کنار کریدور گاز جنوب، که پایه و اساس TANAP است، بنادر دریای جنوب چین به اروپا و ترکیه متصل خواهند شد. پس تعجبآور نیست که چرا ترکیه، یا آنطور که باید گفت آسیای صغیر، چنین از BTK استقبال میکند. این نشان واضحی از چرخش ترکیه به سوی شرق است آن هم با گسترش تجاری چین و نیز نشان روشنی از ارتباطات استراتژیک پیچیده بین آنکارا و مسکو است؛ گذرگاه آسیای مرکزی که حالا به منطقه نفوذ روسیه تبدیل شده است. علاوه بر آن روسیه سیستم دفاعی موشکی S400 را به آنکارا میفروشد و هم روسیه و هم چین از عضویت ترکیه در سازمان همکاریهای شانگهای حمایت میکنند. در مقایسه با BTK، خط لوله صلح، IPI؛ ایران- پاکستان-هندوستان است؛ IPI قرار بود جنوب شرق ایران را به شمال هندوستان و از طریق بلوچستان و بندر گوادر به هم وصل کند؛ حالا بندر گوادر تبدیل شده به هاب کلیدی کریدور اقتصادی پاکستان-چین، CPEC.
کابینه بوش و اوباما، روسای جمهور ایالات متحده هر کاری کردند تا این خط لوله به نتیجه نرسد. و در عوض رقیب آن TAPI، ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند، را معرفی کردند که در واقع باید منطقه جنگی هرات افغانستان را بپیماید. TAPI، احتمالا و در نهایت ساخته خواهد شد، و اخیرا روسیه با گازپروم به آن خواهد پیوست، گازپرومی که هندوستان را فریفته است تا بخشی از TAPI باشد. از طرفی، الکساندر نواک، وزیر انرژی روسیه، در بیانیهای میگوید که مسکو و تهران تفاهمنامهای برای ساخت ۱۲۰۰ کیلومتر خط لوله گاز از ایران به هندوستان امضا میکنند و آن را خط لوله شماره II مینامد و در مقابل گازپروم در میادین گازی اکتشافنشده ایران سرمایهگذاری میکند. سوای بُردهای بزرگی که گازپروم به دست میآورد، و نفوذ خود در آسیای جنوبی را گستردهتر میکند، مسئله قطعی این است که این خط لوله جدید هیچگاه خط لوله IP1 و یا در واقع IP نخواهد شد، آن هم درست وقتی که ایران این خط را تا مرزهای خود ادامه داده و به اسلامآباد کمک کرده تا بخش مربوط به خود را از این خط لوله بسازد؛ درحالیکه تحریمهای ایالات متحده جلوی این کار را گرفت.
پروژه گازپروم خط لولهای خواهد بود که از زیر آب رد خواهد شد، از زیر خلیج فارس و اقیانوس هند. از نقطه نظر دهلینو، این خط لوله در نهایت یک بازی برد-برد است. TAPI پیشنهادی کابوسی است و هندوستان هر مقدار گازی که نیاز دارد از این طریق تامین میشود. فرض کنید پروژه «هند-اقیانوس آرام» دونالد ترامپ، به واقعیت برسد، دهلی نو، مطمئن است که تحریمها ضربهای به این کشور وارد نخواهد کرد؛ چون هند هم با ایران کار میکند و هم با روسیه. و از دیگر سو، پوتین از تهران دیدار کرد؛ یک ایدهای مطرح شده، ارتباط ریلی بین سنتپترزبورگ در بالتیک با بندر چابهار در نزدیکی خلیج فارس [در دریای عمان]. چابهار هاب کلیدی هندوستان برای مواجهه با جاده ابریشم جدید است: ارتباط تجاری دریایی با افغانستان و آسیای مرکزی با کنار گذاشتن پاکستان و اتصال به کریدور حمل و نقل شمال جنوب INSTC، که درآن ایران، هندوستان و روسیه اعضای کلیدی قفقاز و جنوب آسیا هستند. هواشناسان منتظرند ببینند باد از کدام سو به اوراسیا میوزد، و تمام راهها را یکی میکند.
کد خبر : 4844