باشگاه خبری فراساحل: مهندس آل مهدیه برای آنهایی که در زمینه سرویسهای جانبی صنعت حفاری و جابجایی دکلهای حفاری دریایی مشغول به فعالیت هستند، چهرهای شناخته شده است. این مدیر جوان که یک سالی است مدیریت شرکت ایده پردازان سدید کیش (KIPS) را بر عهده گرفته، از چهرههای موثری است که نقشی کلیدی در شکل گیری اعتماد شرکتهای بزرگ کارفرمایی نظیر فلات قاره، نفت و گاز پارس، ملی حفاری، پتروپارس، دانا و اویک به توانمندیهای شرکتهای داخلی برای پر کردن خلا ناشی از خروج شرکتهای خارجی در زمان تحریمها ایفا کرده است. در واقع مهندس آل مهدیه و همکارانش با ابتکار، شهامت و زمان سنجی دقیقی که از خود نشان دادند، نه تنها مانع از توقف چرخه توسعه صنعت نفت ایران در روزهای سخت تحریم شدند، بلکه تهدید ناشی از خروج شرکتهای خارجی را به بهانه تحریمها به یک فرصت واقعی برای رشد و توانمندسازی هر چه بیشتر شرکتهای داخلی و افزایش حس خودباوری مهندسان ایرانی تبدیل نمودند. در این مصاحبه خواندنی، مهندس آل مهدیه روایتی جالب از نحوه خروج شرکت شلمبرژه و چگونگی پر کردن خلا ناشی از عدم حضور این شرکت میگوید؛ شرکتی که هر چند در سطح جهانی از اعتبار بالایی برخوردار است ولی در صورتی که بعد از تحریمها به ایران بازگردد دیگر نه تنها آن جایگاه سابق را نخواهد داشت بلکه باید با شرکتهایی رقابت کند که هم از تجربه و تجهیزات کافی برخوردارند و هم از اعتماد به نفس بسیار بالایی برای رقابت با آن برخوردارند. آنچه در پی میآید ماحصل بخش اول این گفتگوست.
جناب مهندس لطفا بعنوان اولین سوال یک معرفی کامل از خود، رشته تحصیلی و سوابق کاریتان در صنعت نفت داشته باشید.
بنده محمد رضا آل مهدیه هستم. متولد مرداد سال 58 در اهواز. در دانشگاه چمران اهواز رشته الکترونیک خواندهام. بعد از کلاس سوم راهنمایی من با پدرم مشغول به کار کردن شدم. ایشان پیمانکار صنایع فولاد اهواز بودند و زیر دست ایشان بود که اصول اولیه کار را یاد گرفتم. تقریبا 5 الی 6 سال با ایشان کار میکردم. تابستانها که به صورت مداوم سر کار بودم و در فصل مدارس هم بگونهای برنامه ریزی میکردم که شبها در سر کار باشم و معمولا این باعث میشد که بیشتر موارد سر کلاس خواب باشم! بعد از یک مدت پدرم به دلایلی تصمیم گرفت که خودش را بازنشست کند و شرکتش را تعطیل کرد. بعد از این تعطیلی، من حدود یک سال کار و فعالیتهای شخصی خودم را داشتم تا این که شرکت شلمبرژه فراخوان زد که دنبال یکسری تخصصها میگردد و در نهایت در سال 81 بنده را استخدام کردند و به مدت 10 سال افتخار داشتم که برای این شرکت کار کنم.
یعنی شما از سال 81 رسما وارد صنعت نفت شدید؟
بله تا قبل از آن که با پدر کار میکردم و در صنعت فولاد فعالیت داشتم و از سال81 هم رسما در صنعت نفت مشغول شدم. البته معتقدم که پایه و اساس کارهای صنعتی در همه حوزهها تقریبا مشترک است و بسیاری از تجربیاتی که بنده از کار در صنعت فولاد داشتم راهنمای کارم در صنعت نفت شد. این در حالی است که ارتباط بنده با صنایع دیگر هنوز هم وجود دارد و دوستانی در صنعت فولاد دارم که ایدهها و نکاتی که در صنعت نفت به آنها رسیدهام، برای ایشان بسیار مفید و راهگشا است و بلعکس.
بهرحال باید بگویم که بنده 15 سال از بهترین روزهای زندگیم را در این صنعت، چه در دفاتر شرکت و چه در میادین نفتی و گازی مختلف گذراندم و در طول این دوران هم درسهای بسیاری از اساتید و همکارانی که در کنارشان بودم آموختهام.
لطفا کمی از فعالیتهای خودتان در شلمبرژه و تجربه کار کردن مستقیم با خارجیها بگوئید.
قبل از هر چیز باید بگویم که به نظر بنده شلمبرژه، یکی از بهترین دانشگاههای جهان است. در سال 81 که ما در شرکت شلمبرژه شروع بکار کردیم تقریبا 60 الی70 درصد پرسنل خارجیها بودند. چون قسمت چاه آزمایی شرکت شلمبرژه در آن موقع تازه به ایران آمده بود و اکثر پرسنل آن به جز ما که گروه کارآموزبودیم، خارجی بودند.
این خارجیها اروپایی بودند یا آسیایی؟
اوایل که بیشتر اروپایی بودند ولی هر چه زمان میگذشت و تقریبا از سال86 به بعد که فشار تحریمها بیشتر شد حضور اروپاییها کمتر و نیروهای آسیای شرقی و عرب بیشتر شدند. ولی در سیستم شلمبرژه برتری نژادی وجود نداشت. خیلی از مدیران این شرکت از کشورهای شرق آسیا هم بودند و این قضیه یک پیام مهم داشت و آن این بود که جنسیت، رنگ پوست و ملیت شما مهم نیست و اگر سخت کوش باشید و در کار خودتان بهترینها را ارائه کنید میتوانید به بهترین مدارج رسیده و پیشرفت کنید.
شما در شلمبرژه با چه سمتی شروع بکار کردید و بالاترین سمتی که به آن رسیدید چه بود؟
من در شروع کارآموز بودم و بعد از دوره اولیه مسئول شیفت چاه آزمایی شدم و بعد از یک سال و نیم به پست سوپروایزر رسیدم. البته در شرکت شلمبرژه ارتقا گرفتن به این راحتی نبود و رسیدن به این سمت حدود 3 الی 4 سال طول میکشید ولی در آن دوران به دلیل اینکه خارجیها کم کم از ایران میرفتند و یک خلائی در آن سمت احساس میشد بعد از چند بار تست گرفتن از بنده قبول کردند که این سمت به من محول شود. در آن زمان ما یک مدیری به نام آقای اقتداری داشتیم که ایشان بعد از مدتی کار با من متوجه شدند که بنده، هم قابلیت کار در دفتر شرکت را دارم و هم قابلیت کار در سایتهای عملیاتی. بنابراین ایشان تصمیم گرفتند که من را همزمان برای کار به دفتر شرکت منتقل کنند، در حالیکه همزمان سوپروایزر عملیات هم بودم. بعد از این اتفاق بنده مجددا تغییر سمت داشتم و مهندس مسئول عملیات شدم، سپس سرپرست واحد فنی و بازاریابی شدم. بعد از آن دوباره به بخش عملیات رفتم و در آنجا مدیر عملیات و همزمان مدیر فنی بخش Testing هم بودم و تمامیکارهای مربوط به چاه آزمایی و کارفرما را انجام میدادم.
در تمام این مدت شما در اهواز مشغول به کار بودید؟
خیر؛ در اهواز، کیش، دفتر مرکزی شرکت در تهران و بعضی جاهای دیگر هم کار کردم. البته فرصتهای خوبی برای کار کردن در خارج از کشور هم داشتم ولی کار کردن برای شرکت در خارج از ایران را رد میکردم چون همیشه معتقد بودم که باید در فضای کاری ایران باشم و اطلاعات لازم از فضای کار و صنعت را داشته باشم تا روزی که میخواهم برای خودم کار کنم، در شرایط خوبی باشم.
پس از ابتدا نیم نگاهی به آینده داشتید که روزی شرکت خودتان را تاسیس کنید؟
بله. به دلیل اینکه پیش زمینه کار کردن با پدرم را داشتم، تقریبا از ماه دوم کار کردن با شلمبرژه به این فکر افتادم که چرا خودمان نمیتوانیم این کار را در ایران انجام دهیم؟ چون این کار، کار پیچیدهای نیست. در همین راستا بنده و چند نفر دیگر از دوستان و همکارانم، در سال 2010 شروع به مذاکره با بیش از 10 سرمایه گذار مختلف کردیم و نهایتا کار ما منتهی شد به تیم جناب آقای مهندس میرمعزی در بانک پاسارگاد و مجموعه گسترش انرژی پاسارگاد. چون در آنجا شرکتی به نام پترو دانیال کیش داشتند که در زمینه وایرلاین فعالیت داشت و ما در زمینه تستینگ با آنها مذاکره کردیم و نهایتا برای شروع کار توافق کردیم. البته یکی دیگر از دلایلی که بنده و همکارانم این گروه را از بین تمام سرمایه گذاران مختلف انتخاب کردیم این بود که تیم آقای مهندس میرمعزی سلامتترین و حرفهایترین تیم موجود بود و ایشان در گذشته مدیر عامل شرکت ملی نفت نیز بودند و هلدینگ گسترش انرژی پاسارگاد با توجه به اعتبار شایان توجه خود پشتوانه بسیار بزرگی برای تیم ما به حساب میآمد . به این ترتیب بود که 5 سالی نیز در شرکت پترو دانیال کیش مشغول به کار شدیم.
مگر زمانی که شما و همکارانتان به فکر ارائه چنین خدماتی بصورت بومی در داخل کشور افتادید، شرکت شلمبرژه همچنان در ایران مشغول به فعالیت نبود؟
در پاسخ به این سوال باید بگویم که من از ابتدای سال 81 تا تاریخ 1/9/90 در شرکت شلمبرژه مشغول بکار بودم و در همان اواخر متوجه شده بودم که این شرکت قصد دارد به فعالیت خود در ایران خاتمه دهد. به همین علت تیم ما نیز کم کم به فکر خروج از شرکت و ایجاد بستری برای پر کردن خلا ناشی از خروج شلمبرژه از ایران افتاد. در همین راستا بود که مذاکرات را با سرمایه گذاران مختلف شروع کردیم و در نهایت با شرکت پترو دانیال کیش شروع به همکاری نمودیم.
شلمبرژه دقیقا در چه سالی از ایران رفت و آیا در زمانی که این شرکت ایران را ترک نمود، هیچ شرکت ایرانی وجود نداشت که بتواند خدمات مشابهی به کارفرمایان ایرانی ارائه دهد؟
بعد از جدایی من و همکارانم از شلمبرژه، این شرکت نهایتا یک سال در ایران فعالیت داشت. اما در پاسخ به سوال اصلی شما باید بگویم که چرا شرکتهای ایرانی چاه آزمایی فقط در خشکی مشغول به فعالیت بودند، ولی نکته در این بود که عملیات دریا کاملا متفاوت میباشد. شلمبرژه تقریبا 5 درصد از تعداد عملیات چاه آزمایی را در ایران انجام میداد ولی تقریبا 90 درصد پول بازار چاه آزمایی را به خود اختصاص میداد. یعنی عملا شرکتهایی که در زمینه Well Testing در بخش خشکی مشغول به فعالیت بودند درآمد آنچنانی نداشتند.
مگر آن زمان شرکتهایی مانند مهران و ول سرویسز فعال نبودند؟
چرا؛ ولی شرکت ول سرویسز شرکتی بود که به جای شلمبرژه آمده بود و در واقع امتیاز فعالیت این شرکت در ایران را یکسال پس از خروج تیم ما خرید و شرکت مهران بخش چاه آزمایی خود را به تازگی راه اندازی کرده بود.
پس یکی از دلایل اصلی موفقیت گروه شما این بوده که توانستید در زمان مناسبی خلا ناشی از عدم حضور شلمبرژه در ایران را پر کنید. درست است؟
ما به دلیل حضور مستمر در بازار ایران و با استفاده از اطلاعاتی که داشتیم و همچنین تخمین درست زمان ایجاد خلا احتمالی، یک سال زودتر از شرکت خارج شده بودیم تا تجهیزاتمان را تکمیل کنیم و تیم خودمان را آماده کنیم تا از لحظهای که خارجی ها کار در ایران را متوقف کنند، ما بتوانیم بگوییم که ما هستیم و این به نظرم یکی از مهمترین دلایل موفقیت ما بود. دلیل دوم موفقیت ما چینش صحیح نفرات تیم ما بود. ما یک تیم 6 نفره بودیم که هر کدام تخصص خاص خود که مورد نیاز این کار بود را داشتیم؛ از زنجیره تامین گرفته تا کارهای فنی تا مدیریت بازاریابی یا مدیریت کل سازمان. در واقع ما بصورتی نفرات تیم را چیدهمان کرده بودیم که در چرخه کار، خلا ناشی از نبود افراد متخصص نداشته باشیم.
در واقع یک شرکت شلمبرژه در مقیاس کوچک درست کرده بودید؟
ما سعی کردیم همان افرادی که در شرکت شلمبرژه در بخش اجرایی بودند را به این تیم جدید منتقل کنم؛ منهای تیم ستادی که دیگر با ما همراه نبودند و ما سعی کردیم مجدد خودمان آنرا بسازیم. در کل، بحث انتخاب این تیم و چیدمان آن بی نظیر بود. من یکی از افتخاراتم کار کردن در این تیم است؛ شاید در بعضی تیمها بعد از یک مدتی منیتها باعث انحراف شود ولی این تیم از لحظه شروع تا پایان 5 سال که من و یکی دیگر از همکارانم از آن جدا شدیم بی نظیر و مانند یک کنسرت بود و این دلیل دوم موفقیت ما بود.
با اعلام حضور یکباره شما واکنش شرکتهای کارفرمایی چطور بود؟ آیا آنها گروه شما را قادر میدانستند که بتواند جای برند معروفی مثل شرکت شلمبرژه را بگیرد؟
این کار بسیار پیچیدهای است که شما بتوانید در یک بازار حساس خودتان را به یکباره جا بیاندازید؛ آنهم مخصوصا در پروژههای دریایی به دلیلی حساسیت بسیار بالایی که وجود دارد و مدیرانی که حاضر نیستند ریسک کنند. به همین علت بود که تقریبا ما در ابتدای فعالیتمان هرچه درها را میکوبیدیم کسی قبول نمیکرد ولی در نهایت به دلیل خلایی که بعد از رفتن شرکت شلمبرژه به وجود آمده بود، قبول کردند که با ما کار کنند. چون دیدند جز ما کسی نیست که این کار را انجام دهد. یعنی ما فقط ما بودیم و شرکت مهران. البته شرکت مهران هم بسیار از این فرصت استفاده کرد. با این تفاوت که شرکت مهران مثل ما نوپا نبود و از قبل در زمینههای دیگر فعال بود ولی در چاه آزمایی مثل ما تازه شروع کرده بود و طبیعتا یک تیم متفاوت از ما داشت.
مگر زمانی که شلمبرژه در ایران بود شرکت مهران در بخش دریایی فعالیت نداشت؟
چرا ولی در بخشهایی به غیر از چاه آزمایی. در واقع باید بگویم با وجود اینکه شرکت مهران مجهز به شناورهای خاص بود ولی بخاطر حضور شرکت شلمبرژه سهم کمتری از بازار به آنها میرسید اما آنها نیز وقتی این خلا به وجود آمد به یکباره رشد خوبی کردند و توانستند بخش قابل توجهی از بازار را از آن خود کنند.
شما فرمودید به واسطه خلا به وجود آمده کارفرمایان به توان شرکتهای داخلی اعتماد کردند. شرایط آنها برای دادن کار به شما چه بود ؟ چه تعهداتی از شما برای اجرای کار گرفتند؟
شرط کارفرماها این بود که شما اول بروید یک دور کار را انجام بدهید تا ما ببینیم؛ اگر خوب بودید ما پول را پرداخت میکنیم و اگر بد بودید پرداختی در کار نیست.
جنابعالی تا به اینجا دلایل موفقیت خود را زمانبندی مناسب و داشتن یک تیم خوب عنوان کردید. آیا دلایل دیگری وجود دارد که در موفقیت شرکت شما نقش بسزایی ایفا کرده باشد؟
سومین دلیل موفقیت ما،اعتبار تیم سرمایه گذار یعنی شرکت گسترش انرژی پاسارگاد بود. ولی صرفنظر از عواملی که تاکنون به آنها اشاره کردم باید بگویم که کیفیت نکته مهم دیگری بود که نقشی اساسی در موفقیت ما داشت.
لطفا منظورتان را واضحتر بیان نمایید
اجازه بدهید اینطور بگویم که ما در یک برهه زمانی بسیار کوتاهی موفق شدیم با شرکتهای بین اللملی باقیمانده در یک پروژه رقابت کنیم! شرکت ملی حفاری یک پروژه را از ابتدا تا انتها به یک شرکت خارجی داده بود و همزمان هم یک پروژه را بین ما (شرکت پترودانیال) ، شرکت مهران و شرکت ملی حفاری ایران(قسمت خدمات مشبک کاری) قسمت کرده بود. مدیر وقت پروژه فاز 17 و 18 پارس جنوبی، جناب آقای لایجی که به اعتقاد بنده از افتخارات صنعت نفت هستند اولین کسی بودند که به ما اعتماد کردند و به ما کار دادند و پس از بررسیهای بسیار دقیق فنی، ایمنی و بررسی ریسک گفتند که من مطمئنم شما کار را سالم انجام میدهید. کاری که شرکت خارجی در هشت و نیم روز انجام میداد ما در 34 الی 40 ساعت انجام دادیم و بر خلاف اعتقاد بسیاری از مدیران ایرانی و همچنین فشارهایی که بر شرکت ملی حفاری وارد بود که برای بهتر شدن کار، باید پروژه را به شرکتهای چند ملیتی بدهند، بعد از اتمام موفقیت آمیز اولین پروژه با همراهی و حمایت شرکت نفت و گاز پارس (POGC) بعنوان کارفرمای مادر، شرکت ملی حفاری دومین پروژه را به صورت کامل به شرکتهای ایرانی واگذار نمود.
با توجه به حساسیتهای فنی و استانداردهای بالایی که بایستی در روند انجام پروژههای نفتی رعایت نمود، استدلال جنابعالی برای توجیه اختلاف چشمگیر انجام کار در 40 ساعت توسط یک شرکت ایرانی با انجام همان سرویس توسط شرکت خارجی چیست؟ آیا آنها با انجام کار در زمان بیشتر از کارفرمای ایرانی بابت هر روز اضافه کاری پول بیشتری دریافت میکردند؟
خیر. شرکت مذکور عمدی در اینکار نداشت . نکته این بود که ما بیشتر افراد کلیدی فنی که با پارس جنوبی آشنا بودند را به پترو دانیال آورده بودیم، حال آنکه شرکت خارجی سوپروایزری نا آشنا با پارس جنوبی را برای اولین بار به ایران آورده بود. به همین علت این سوپروایزر جدید بدلیل عدم آشنایی و شناخت از چاههای نفتی و گازی ایران بسیار محتاطانه عمل مینمود.
چرا؟
زیرا هر سوپروایزری تجربه کار کردن بر روی چاههایی را ندارد که خروجی بالایی مثل 100 میلیون متر مکعب داشته باشند و خروج چنین حجم بالایی از گاز را فقط در کشورهای خاصی مثل ایران و قطر و چند کشور دیگر میتوان تجربه نمود. به همین علت سوپروایزرهایی که از کشورهای دیگر میآیند اصلا با رفتار چنین میادینی آشنا نیستند و بعلت خطراتی که فعالیت در چنین میادینی به همراه دارد (مثلا ممکن است کلا دکل حفاری را بر روی هوا ببرد) بسیار محتاطانه عمل میکنند و همین احتیاط بسیار بالا باعث شده بود که انجام کاری که ما آنرا در 40 ساعت انجام دادیم بیش از 8 روز بطول انجامد!
موضوع دیگری که دوست دارم اینجا به آن اشاره کنید بحث قیمت است. طبیعتا قیمت انجام پروژه توسط شرکت معتبری مانند شلمبرژه حتی در مقایسه با خیلی از شرکتهای معتبر آسیایی بسیار بالاتر میباشد. اختلاف قیمت انجام پروژه توسط تیم شما با شلمبرژه چقدر بود؟
شاید باورتان نشود ولی قیمتی که ما به کارفرما میدادیم 40 درصد قیمتی بود که شلمبرژه به کارفرما میداد! یعنی اگر آنها 100 دلار میگرفتند ما 40 دلار میگرفتیم!
این 60 دلار اختلاف حساب فقط بخاطر اروپایی بودن و برندشان بود؟
شرکتهای بزرگ نفتی هزینههای بالا سری خودشان را دارند. ما در رقابت با شرکتهای بزرگ این چنینی هزینههای خیلی پایینی داریم و میتوانیم قیمتهای بهتری را به بازار ارائه دهیم. در واقع باید بگویم هزینههای واقعی برای انجام کار خیلی پایینتر از مبلغی است که آنها دریافت میکنند.
با توجه به اختلاف 60 درصدی در هزینههای اعلام شده به کارفرما وضعیت سودآوری فعالیتهای شما به چه صورت بود؟
ما با همان قیمتها هم سود خوبی داشتیم.
چرا 70٪ در نظر نگرفتید تا بیشتر سود کنید؟
بخاطر اینکه شرکتهای داخلی که قبل از حضور ما در بازار فعالیت میکردند با قیمتهای پایینی کار میکردند و ما برای اینکه بتوانیم در بازار حضور داشته باشیم، مجبور شدیم که قیمتها را کاهش دهیم.
با توجه به رکورد بسیار خوبی که در انجام پروژه بدست آورده بودید و قیمت بسیار پایینی که به کارفرما ارائه کرده بودید، برخورد کارفرما در نهایت با شرکت شلمبرژه چه بود؟
عملکرد ما در نهایت باعث اعتماد بالای کارفرما به شرکتهای ایرانی شد. در واقع باید بگویم در همان زمان که ما در دریا مشغول به فعالیت شدیم خود شرکت ملی حفاری و شرکت مهران نیز با ما در دریا حضور داشتند و مشغول اجرای عملیات مشبک کاری با کویل تیوبینگ یا لوله مغزی سیار بودند و مشاهده عملکرد ما و شرکت مهران باعث ایجاد این اعتماد در کارفرما شد که شرکتهای ایرانی نیز میتوانند در بخش حفاری و سرویسهای جانبی بسیار موفق باشند.
آقای مهندس تا به اینجا به مطالب خیلی جالب و ارزشمندی اشاره داشتید. اینکه چطور از یک فرصت استفاده کردید و بخوبی توانستید جای خالی شرکتهای خارجی را در ایران، آنهم در شرایط سخت تحریمها پر کنید. اما با توجه به شرایط پسابرجامی و اینکه شرکتهای خارجی دوباره در حال بازگشت به ایران هستند، چه انتظاری از دولت و مسئولین وزارت نفت دارید که بازار کاری که به سختی بدست آوردید را مجددا از شما نگرفته و به خارجیها باز نگردانند؟
حرف بنده و بسیاری از مدیران سایر شرکت های خصوصی که در شرایط سخت تحریم ها و در آن زمانی که وزارت نفت بدون کمک این دوستان چشم آبی در وضعیت تحریمها مانده بود، این است که فراموش نکنید همین شرکتهای ایرانی بودند که تمام اعتبار وداراییشان را ریسک کردند ودر کنار وزارت نفت ایستادند تا پروژهها به ثمر نشست. لذا الان و با بازگشت شرکتهای خارجی وضعیت کاملا یک طرفه است و بستگی به وزارت نفت دارد که چگونه عمل میکند و واقعا به نظر من باید غیرت به خرج دهد و شرکتهای ایرانی را که درآن زمان مردانه پای کار بودند را فراموش نکند.
پایان بخش اول
کد خبر : 4037
مصاحبه از: محمد صادق امینی