باشگاه خبری فراساحل: عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی نوید بخش آزادسازی تجارت و ازدیاد حجم تبادلات کالا در کشور است. این مهم فرصت مناسبی را برای تولید کنندگان ایرانی فراهم میآورد که با کمترین محدودیتی کالای خود را به دست مصرف کننده برسانند و به بخشی از بازار رقابت جهانی تبدیل شوند. بنابراین بدیهی است که با تکمیل شدن فرآیند الحاق ایران به WTO طی زمان احتمال سه تا پنج سال، نخستین بخشی که با حجم رو به تزاید واردات و صادرات کالا روبرو میشود بخش حمل و نقل و به ویژه حمل و نقل و دریایی و بنادر کشور است. اینجا است که بنادر ما به عنوان یکی از حلقههای اصلی زنجیره تامین باید روند آمادگی لازم را از همین حالا آغاز کنند. به همین منظور بنادر ما باید در سه بعد سخت افزاری، نرم افزاری و مغز افزاری متحول شوند. در بعد سخت افزار برنامههای آتی توسعه بنادر کشور نشان دهنده توسعه فازهای دو و سه در بندر شهید رجایی، جزیره نگین بندر بوشهر به عنوان بندری که در آینده میتواند تا دو میلیون TEU کانتینر جابجا کند، توسعه بندر چابهار و تاکید موکد مقام معظم رهبری برای توسعه سواحل مکران است. اینها برنامههای بسیار خوبی است مشروط به اینکه تمام این طرحها در موعد مقرر عملیاتی شود. در بعد نرم افزاری ما باید برنامههای بروز رسانی شده رایانهای مورد نیاز بندر برای مدیریت آن با حجم عملیات مناسب را فراهم کنیم تا پاسخگوی نیازهای خطوط کشتیرانی و صاحبان کالا باشیم. در عین حال ما باید یک نظام تعرفهای و قانون و مقرارتی داشته باشیم که تسهیل کننده فعالیت بنادر باشد.
یادآوری می کنم منظور از تعرفه مناسب تعرفه ارزان نیست بلکه بنادر ما باید به خدمات خوب فکر کنند نه تنها به خدمات ارزان. امروز مشتریها و خطوط کشتیرانی ترجیح میدهند که سرویس بهتری دریافت کنند و هزینه آن را هم بپردازند. اینگونه است که آنها بیشتر به سوی بنادر جنوبی خلیج فارس متمایل میشوند تا بنادر ما. از سوی دیگر، ما باید در مبحث اصلاح تعرفهها به دنبال تناسب در تعرفهها باشیم. اینکه گفته میشود که باید تعرفههای بندری کاهش یابد یا با تخفیف اعمال شود این حرف دقیقی نیست. ما باید به دنبال این باشیم که با ارائه خدمات بهتر متناسب با آن تعرفهها را تعریف و تعیین کنیم. اینگونه که خطوط کشتیرانی با میل و رغبت به سوی بنادر ما روان خواهند شد. اما ما شاهد هستیم که تاکنون این خدمات در بنادر ما انجام نشده آنچنان که مسئله دموراژ و معطلی کشتیها به معضلی در بنادر ما تبدیل شده است. اما بعد مغزافزاری همان بعدی است که معمولا در برنامههای ما مغفول مانده است. بر این اساس ما باید از تفکر مدیریت سنتی و غیر بهره ور به مدیریت مدرن گذر کنیم. حوزه مغزافزاری همان حوزهای است که زمینههای مطالعه بازار را برای ما فراهم میکند تا مشتری بنادر را بشناسیم و نسبت به خواستهای شان به آنها خدمات دهیم. ما باید از تفکر فرسوده و کهنه مدیریتی و تکنولوژیها فرسوده و قدیمی دست برداریم و سرویسهای منسوخ شده را کنار بگذاریم تا بتوانیم در ورود به جهانی شدن دوام بیاوریم و توسعه بیابیم.
علیرضا چشم جهان
کارشناس ارشد بندری
کد خبر : 1186